برنامه ريزي شهري/ شهرساز ی/طراحی شهری آن چه را با خوشی آموخته ایم را هرگز فراموش نمی کنیم
| ||||||||||||||||
|
...................................................................................................................................
e-mail:mohammad_asiabii@yahoo.com
..................................................................................................................................
چکیده
شهرهای کنونی ، به خصوص کلان شهرها و شهرهای بزرگ ، امروزه به محل هایي ناامن ، زشت ، ناسالم ، شلوغ ، پر سروصدا ، فاقد روح ، خشن و … تبدیل گشته و در بسیاری از موارد این مسئله حالت بحرانی پیدا کرده است. لذا در مقابل هر قدمی که در خیابان گذاشته می شود به وسیله آهنگ سریع تنوع زندگی اقتصادی، حرفه ای و اجتماعی شهرها بر بنیانهای زندگی اخلاقی شهروند تاثیر می گذارند.
کلمات و عبارتی چون عشق ، محبت ، دوست داشتن ، صفا و صمیمیت، رعایت حقوق دیگران ، احترام به قانون و سایر موارد دیگر در شهرهای امروزی بی روح و بی معنی هستند.
در این بین ترافیک به عنوان یکی از معضلات کلان شهرها و شهر های بزرگ گوی سبقت را از مطالعات کارشناسی و دستاوردهای آن ربوده و جلوتر از آن حرکت می کند.
شهرها تاثیرگذار با باورها ، اندیشه ها و رفتارهای شهروندان خود می باشند بنابراین برای زندگی کردن در چنین محیط هایی باید تدابیر و برنامه های خاصی را برای بهبود و ارتقا کیفیت کارکردی ، کالبدی ، اجتماعی و غیره را مد نظر قرار داد.
در این تحقیق تلاش گردیده تا حتی الامکان مفاهیم ترافیک و نقش طرح های ترافیکی را در ایجاد مکانی مناسب جهت زیست را مورد بررسی و تفحص قرار دهیم.
.................................................................................................................................
كلمات كليدي : ترافیک ، سیمای شهر ، تصویر ذهنی
.................................................................................................................................
مقدمه :
آسيب شناسي مديريت كلان شهرها و شهرهاي بزرگ به خوبي نشان مي دهد كه در مواجهه با ساختار پيچيده كلان شهرها و شهرهاي بزرگ، مديران شهري شناخت عميق و كافي از مختصات و ماهيت اين گونه مناطق را نداشته اند.
در اين بين ترافيك به عنوان يكي از معضلات كلان شهرها گوي سبقت را از مطالعات كارشناسي و دستاوردهاي آن ربوده و جلوتر از راه حل ها حركت مي كند.
معضل ترافيك هر شهر اگرچه ويژگي هاي خاص خود را داراست، ليكن در كليت آن جدا از مسائل و ويژگي هاي ترافيك در ديگر كلان شهرها جهان نبوده و از اينرو استفاده از تجربيات موفق ديگر كشورها خطرات ناشي از آزمون و خطاي شيوه هاي مختلف را به حداقل كاهش مي دهد.
يك برنامه ريز بايد عمق طرح ها را ببيند و با جامعه شناسي و روان شناسي مردمي كه مي خواهند از يك فضا استفاده كنند آشنايي كامل داشته باشد، متاسفانه اين امر در بسياري موارد به جاي انجام وظايف محوله سعي در خود درماني نيازهاي شهري را دارند.
به نظر آرتور سورياماتا تمام مشكلات و مسائل شهرها ناشي از ترافيك شهري است و اگر مسئله ترافيك را در شهر بتوانيم حل كنيم، همه مشكلات شهري را مي توانيم كنترل كنيم.
ولي اگر به جاي حل مشكل ترافيك، به مشكلات بيافزاييم چطور مي شود؟
همانطوركه مي دانيم برنامه ريزي يعني انتخاب بهترين راه حل نه راحت ترين راه حل. با اين وجود اين تعريف هميشه شاهد حل مشكل نبوده ايم بلكه بخاطر فقدان مطالعات جامع، فقدان نيازسنجي ها شهروندان در مطالعات، عدم آشنايي كامل با فرهنگ، آداب، رسوم، الگوهاي رفتاري و ذهنيت شهروندان از فضاهاي شهري دست به اقدام مي زنيم.
فرآيند برنامه ريزي در كشورهاي پيشرفته به صورت گام به گام است (يعني يك قدم بر مي دارند اگر اشتباه بود همان قدم را بر مي گردند) ولي متاسفانه در ايران در اكثر موارد اول اجرا و بعد برنامه ريزي مي كنند كه شايد اين امر ريشه تمام مشكلات شهري شهرهاي ما باشد.
يكي ديگر از موارد بسيار مهم سيماي شهر و بطور كلي سيماي شهر تبريز مي باشد و اينكه آيا سيماي شهر اهميت دارد يا خير؟
هر شهروند، آشنايي ديريني با پاره اي از قسمت هاي شهر محل سكونت خود را داراست و تصويري كه وي از اين شهر در ذهن دارد همراه با خاطرات و معاني بسياري براي او است.
متاسفانه كمتر كسي را مي توان پيدا كرد كه بعد از اجراي طرح ترافيك در تبريز، تصويري كه از شهر تبريز را در ذهن داشت را با وضع موجود تطبيق دهد.
و اگر شهروند نتواند ذهنيت خود را با وضع موجود تطبيق دهد يا آن پديده را به رسميت نمي شناسد و يا از بحران هويت آن سخن به ميان مي آورد.
به قول ريچارد هرمن:
«امروزه سلائق معماري و شهرسازي مثل لباس و كفش است، تغيير مي كند، اوج مي گيرند، كاسته مي شود و متحول مي گردند. در حاليكه در گذشته تغييرات تنها در جزئيات بود. اما امروزه در جوانب اصلي فرم و هويت شهر ظاهر مي گردندو چنين تحول سريعي در سبك ها و فرم ها نيل به هر گونه وحدت و انسجام را در شهرها بيش از حد مشكل مي كند.»
ترافيك:
ترافيــك پديـده اي است ناشي ازجـابجـايي انسان ، حيــوان ، كالا و وسايل نقـليه از نقطه اي به نقطه اي ديگر. ترافيك مطلوب عبارت از ترافيكي است كه در آن جابه جايي سريع، ارزان، ايمن و بدون ايجاد خسارت به محيط زيست باشد.درابتدا به مثلث سه اصل كه به مثلث اصول سه گانه موسوم است اشاره مي شودكه شامل:
مهنـدسي Engineering آمـوزش Education اجـراي مقـررات Enforcement البته امــروزه اصـل ديگـري باعنـوان شـرايـط محيطـي واقليمـي Environment بـه آن افــزوده شده است. موفقيت يك پروژه دربحث ترافـيك درشرايطي تضمين مي شودكه بين سه عامل ذكرشده ارتباط مستحكم ومنسجمـي برقــرارباشد . درشهرهايي كه ازفرهنـگ ترافيـك بالايي برخوردارند،روابط موفق بين رئوس اين مثلث كاملا محسوس است.
به بيان ديگر،ايجاد خدشه درهريك ازرئوس مثلث ،به فروپاشي روابط مثلث ودرنتيجه به شكست طرح يا پروژه مي انجامد. براي مثال : خـط ويـژه اتــوبــوس؛ دراين رابطه مهندسي پس ازيك سـري مطالعات و بررسي هاخدمات خـودراانجام مـي دهد ؛ بـه شهروندان ازطـريق روشـهاي ممكن (راديـو و تلـويزيون ) آموزش داده مي شود تا با خـط ويــژه آشناشوند؛حال اگر پلـيس (به عنـوان عامل اجراي مقـررات ) ازعهـده مهـاركـردن متخلفين خـط ويـژه برنيايد، كارايي طرح روبه افول ميگذاردوخط ويژه محل تردد موتورسكلت ، اتوموبيل شخصي ويااتوبوس هاي متفرقه خواهدشد. حـال دومـرحله باقيمانده اول، آشناكردن مـردم بااين طــرح كه همان آموزش است كه نيازبه طي مراحل متعددي داردتا تأثيرمطلوب رادرذهن شهروندان برجاي نهد ودوم،اجراي مقررات مربوطه است.كنترل روابط اين مثلث دراجراي يك طرح ، به تدريج مي تواندبه تصحيح عادت راننده وعادت عابرپياده منجرشودوبه رشدكيفي فرهنگ ترافيك جامعه كمك كند. در ارتباط با علل ترافيك مي توان گفت كه ترافيك معادله تك مجهولي نيست كه با برخوردي تك بعدي بتوان أن را حل كرد.ارزان بودن بنزين،كمبود شسبكه هاي بزرگراهي درون شهري ، هوشمند نبودن ترافيك، افزايش خودروهاي تحت تملك ، عدم تعريض معابر ، پايين بودن فرهنگ استفاده از خودرو ،عدم استفاده از تكنولوژي هاي بروز دنيا، و صدها موارد مشابه باعث ايجاد ترافيك در شهرها مي باشند.
مثلاً به موجب طرحي كه براي تهران تهيه گرديده شده است اين شهر بايستي 600 كيلو متر بزرگراه داشته باشد ، اين در حالي است كه تهران فقط 300 كيلومتر بزرگراه دارد. اين كمبود يكي از عواملي است كه باعث افزايش ترافيك اين شهر مي گردد.يا در شهر مادريد كه نصف جمعيت تهران را داراست 17 خط مترو وجود دارد كه تمام شهر را پوشش مي دهد.
...........................................................................................................................
هدف از اجراي طرح
محيط وسيله ارتباط اجتماعي است و از اين طريق است كه انسان اطلاعات، ارزش ها، احساسات و رفتارهاي مطلوب را به ديگران منتقل مي نمايد.بنابراين درك محيط نه تنها به شكل ظاهري و ماهيت عيني آن ارتباط دارد بلكه با خصوصيات فردي، نيازها و اهداف او نيز در ارتباط است و همچنين براي حل مسئله ترافيك بايد از برنامه هاي بلند مدت استفاده كرد و رجحان برنامه هاي كوتاه مدت در نظام برنامه ريزي خود مانعي است براي حل مشكلات ريشه اي ترافيك در شهرهاي بزرگ. بطور كلي وظيفه يك شهرساز، يك برنامه ريز شهري، ترافيك و ... حل مشكلات و مسائل گريبانگير با شهرها و ارائه راه حل هاي كه باعث راحت تر شدن، دلپذيرتر شدن، آسان تر شدن، امن تر شدن و موثرتر شدن زندگي در شهرها براي شهر نشينان باشد. ولي متاسفانه در اكثر موارد ما برعكس آن را مشاهده مي كنيم
................................................................................ محمد آسيابي بخشكندي............. نظرات شما عزیزان: موضوعات مرتبط: برچسبها: |
خبرنامه وب سایت: آمار وب سایت:
FreeCod Fall Hafez |
||||||||||||||
[ طراحی : ایران اسکین ] [ Weblog Themes By : iran skin ] |